شراب تلخ

زن‌ِ زخمیِ ایستاده

تبلیغات تبلیغات

خزانِ بامبوها

دیروز با دکتر جدید صحبت کردم، داروهایم را تغییر داد و این نوید را داد که پنیک‌ها را می‌توان کنترل کرد گفتم دیگر از پنیک‌ها نمی‌ترسم، فقط منتظر می‌مانم تا تمام شوند اما اینکه تکرار می‌شوند را دوست ندارم.... قرار شد داروها را مصرف کنم، تراپی را ادامه دهم و یک ماه دیگر دوباره دکتر را ببینم!قبل‌ترها از اینکه این اتفاق این‌همه پیامد داشت، عصبانی می‌شدم و خودم‌ را سرزنش می‌کردم... اما دیگه عصبانی نمیشم و با آغوش باز پذیرای همه‌ی پیامدها نیز هستم.
ادامه مطلب

گفت موسی دهانم دوختی!

می‌گویم*سبک زندگی ایشان با سبک زندگی من متفاوت است، او از وقتی چشم باز‌کرده هلدینگ خانوادگی بوده و بعد هم آن را مدیریت می‌کند، مشکلی هم پیش آمده، ثروت افسانه‌ای و حمایت خاندان را داشته و نیاز نبوده تلاشی انجام بده* میگه* آهان یادم رفته بود تو اهل ساختن از هیچ هستی و اگر قرار باشه همراهی داشته باشی، همراهی می‌خوای که از هیچ شروع کنین و بسازین! اما حواست باشه این دفعه، همراهت ، از بالای سازه،نرینه رو سرت*
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها